صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::عکس
::امام حسین
::جنس مخالف
::احادیث ناب امام رضاعلیه السلام
::کشکول
::مذهبی
::حضرت فاطمه علیها السلام
::داستان
::طنز
::غدیر
::فاطمیه
::امامت پژوهی


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: اسماعیل بامری
:: اسماعیل بامری

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 241
تعداد نظرات : 20
تعداد آنلاین : 4






Eng.Blogfa.com -->

 

دانشنامه عاشورا آیه قرآن


کــد بزرگ شدن تصویر

حب العباس :: کرامات حضرت ابوالفضل

دانلود صلواتی







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


پوستر فاطمیه

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 18 اسفند 1392


يا تهديد به آتش کشيدن خانه حضرت زهرا باسند صحيح در کتب اهل سنت آمده است يا خير؟ استاد قزويني:
تهديد عمر به آتش زدن خانه وحي و پشيماني ابو بكر از آن
   پخش صوت 
   دان لود    
 بسم الله الرحمن الرحيم

برنامه: حبل المتين

استاد: حضرت آيت الله دکتر سيد محمد حسيني قزويني

تاريخ : 1392/01/25

موضوع: تهديد عمر به آتش زدن خانه وحي و پشيماني ابو بكر از آن

مجري:

آيا تهديد به آتش کشيدن خانه حضرت زهرا باسند صحيح در کتب اهل سنت آمده است يا خير؟

استاد قزويني:

من قبل از آغاز سخن لازم‌ مي‌‌ دانم از همه علاقه مندان به اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم اجمعين چه در ايران و چه در ديگر نقاط جهان که امروز با حضور در مراسم عزاداري فاطمة زهرا سلام الله عليها و اظهار همدردي با بقية الله الاعظم در شهادت مادر مظلومه اش فاطمة زهرا تشکر کنم و به حق مردم حق مطلب را نسبت به مظلومه شهيده فاطمة زهرا اين بزرگ بانويي که قدر آن به حق مجهول است ادا کردند.

و آنچه که ما از رسانه‌ها‌ مي‌‌ ديديم و همچنين در خود شهر قم با حضور مراجع بزرگوار در اين مراسم عزاداري يک عاشوراي ديگري بود و الحق امروز مردم قلب زهرا را خوشحال کردند، قلب اميرالمؤمنين را خوشحال کردند، قلب مقدس امام زمان را با اين کار خود خوشحال کردند.

و من يک نکته اي را قبل از اينکه به سوال برادر عزيزم جناب آقاي محسني اشاره کنم حالا من مفصل اين را اشاره خواهم کرد بعضي از عزيزان اهل سنت تصور‌ مي‌‌ کنند که اين قضيه شهادت حضرت زهرا و اين عزاداري‌ها خدايي نکرده با وحدت منافات دارد و يا اهانت به مقدسات آنها است، نه اين چنين نيست و اين از اصول مسلم تاريخ است و مگر ما‌ مي‌‌ توانيم با ناديده گرفتن تاريخ تاريخ را عوض کنيم؟

 و اين از عقائد شيعه است و مسئله شهادت حضرت زهرا جمله اي است که اميرالمؤمنين سلام الله عليه در نهج البلاغه خطبه 202 مفصل مطرح‌ مي‌‌ کند که به هنگام دفن اين صديقه طاهره که خطاب به نبي مکرم صلي الله عليه و آله و سلم‌ مي‌‌ فرمايد:

وستنبئك ابنتك بتضافر أمتك على هضمها

دخترت به تو ر خواهد داد که امتت چقدر در حق او ظلم و جفا کردند.

پهلوي او را شکستند، محسن او را سقط کردند و همين قضايا منجر به شهادت مظلومانه آن بزرگوار شد.

و بعد اميرالمؤمنين اشاره‌ مي‌‌ فرمايد:

فأحفها السؤال واسترها الحال

يا رسول الله از زهرا با اصرار سوال کن به من که دردهاي دل خود را نگفت فقط فهميدم که دست و پهلويت زخمي شده ولي ندانستم که چگونه شبهاي محن را سحر کردي.

ولم يطل العهد ولم يخل منك الذكر

 يا رسول الله اين همه مصيبت بر دخترت هنوز ياد تو از زبان‌ها نيفتاده بود و هنوز چيزي از رحلت جانگداز و جانکاه تو نگذشته بود.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) - ج 2 ، ص 183

و اين تعابير کاملا نشان‌ مي‌‌ دهد از عمق مصيبت حضرت زهرا سلام الله عليها و وقايعي که بعد از نبي مکرم بر فاطمه زهرا وارد شد تا آنجايي که‌ مي‌‌ گويد:

قل يا رسول الله عن صفيتك صبري

يا رسول الله ديگر صبر علي به سر آمد و کاسه صبرم لبريز شد، ديگه شبهاي علي بعد از اين سحر ندارد، غم‌هاي علي پايان ندارد.

نهج البلاغة - خطب الإمام علي ( ع ) - ج 2 ص 182

نقل‌ مي‌‌ کنند ابن عباس در يکي از شب‌هاي صفين يعني در حقيقت نزديک 27 سال بعد از شهادت حضرت زهرا حنايي آماده کرده بودند و به علي عليه السلام تعارف کردند که علي جان بيا با هم حنا بگذاريم ريش مبارک شما سفيد شده است.

اميرالمؤمنين‌ مي‌‌ فرمايد ابن عباس مگر نمي داني ما هنوز عزادار فاطمه هستيم، يعني بعد از گذشت 27 سال هنوز اميرالمؤمنين به فکر داغ فاطمه زهرا است و داغ زهرا از دل علي هنوز نرفته وحتي فرزند زهرا امام کاظم سلام الله عليه مستشهد 183 حجري است که وقتي از زهراي مرضيه نام‌ مي‌‌ برد‌ مي‌‌ گويد:

إِنَّ فَاطِمَةَ ع صِدِّيقَةٌ شَهِيدَةٌ

از مادرش زهرا به عنوان يک مظلومه شهيده تعبير‌ مي‌‌ کند.

الكافي ( مُشَكَّل ) - الشيخ الكليني - ج 1 ص 458

صراط النجاة ( تعليق الميرزا التبريزي ) - السيد الخوئي - ج 3 ص 441

اينها چيزي نيست که مخصوص امروز و ديروز و 10 سال و 50 سال و 100 سال اخير باشد



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، حضرت فاطمه علیها السلام ، فاطمیه، ،
:: برچسب‌ها: يا تهديد به آتش کشيدن خانه حضرت زهرا باسند صحيح در کتب اهل سنت آمده است يا خير؟ استاد قزويني:,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در دو شنبه 12 اسفند 1392


وای مادر

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در دو شنبه 12 اسفند 1392


بررسي روايت تاريخ طبري و تهديد عمر به آتش زدن خانه فاطمه(س)

بررسي روايت تاريخ طبري و تهديد عمر به آتش زدن خانه فاطمه(س)
   

 

طرح شبهه:

عبد الرحمن دمشقيه، نويسنده معاصر وهّابي، در مقاله‌اش با عنوان « قصة حرق عمر رضى الله عنه لبيت فاطمة رضى الله عنها» كه در سايت «فيصل نور» آمده، در باره روايت محمد بن جرير طبرى و تهديد عمر براي آتش زدن خانه فاطمه سلام الله عليها مى‌نويسد:

2 - «حدثنا ابن حميد قال حدثنا جرير عن مغيرة عن زياد بن كليب قال أتى عمر منزل علي وفيه طلحة والزبير ورجال من المهاجرين فقال والله لأحرقن عليكم أو لتخرجن إلى البيعة فخرج عليه الزبير مصلتا بالسيف فعثر فسقط السيف من يده فوثبوا عليه فأخذوه» (تاريخ الطبري2/233).

في الرواية آفات وعلل منها:

جرير بن حازم وهو صدوق يهم وقد اختلط كما صرح به أبو داود والبخاري في التاريخ الكبير (2/2234).

المغيرة وهو ابن المقسم. ثقة إلا أنه كان يرسل في أحاديثه لا سيما عن إبراهيم. ذكره الحافظ ابن حجر في المرتبة الثالثة من المدلسين وهي المرتبة التي لا يقبل فيها حديث الراوي إلا إذا صرح بالسماع.

عمر، به طرف منزل علي [عليه السلام] كه طلحه و زبير و گروهى از مهاجريان نيز در آن بودند آمد و گفت: به خدا سوگند! براى بيعت با ابوبكر بياييد و گر نه خانه را به آتش مى‌كشم. زبير شمشير به دست بيرون آمد؛ ولى ناگهان بر زمين افتاد و شمشير از دستش افتاد، به وى حمله‌ور شدند و او را دستگير كردند.

در اين روايت آفت‌هايى است كه يكى از آن‌ها وجود جرير بن حازم است؛ اگر چه وى راستگو است؛ ولى گاهى دچار وهم و اشتباه شده و درست و نادرست را آن چنانكه ابوداوود گفته است بهم مى‌آميخته است.

دومين آفت مغيرة بن مقسم است كه ثقه است؛ ولى احاديث او مرسل است. ابن حجر او را در مرتبه سوم از مدلسين كه رواياتشان پذيرفتنى نيست، قرار داده است؛ مگر اين كه تصريح به شنيدن كرده باشد.

اشكالات ديگرى نيز مطرح شده است؛ از جمله گفته‌اند: سند روايت «تاريخ طبري» در ابتدا و انتها، دو اشکال دارد؛ زيرا نخستين راوى آن يعنى ابن حميد، متهم به دروغ ‌پردازى است و آخرين راوى نيز خود شاهد آن ماجرا نبوده و با واسطه روايت مى‌‌کند؛ لذا روايت هم ساختگى است و هم منقطع.

نقد و بررسي:



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، فاطمیه، ،
:: برچسب‌ها: بررسي روايت تاريخ طبري و تهديد عمر به آتش زدن خانه فاطمه(س),

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در دو شنبه 12 اسفند 1392


شهادت حضرت زهرا (س) واقعيتى انكارناپذير

بسم اللّه الرحمن الرحيم‏

شهادت حضرت فاطمه زهراء (س) واقعيتى است كه منابع حديثى و تاريخ شيعه و سنّى بر آن گواه است. برخى به علت عدم آشنائى با حديث و تاريخ، در اين واقعيت ترديد نموده‏اند. از اينرو گوشه‏اى از شواهد اين مصيبت بزرگ را تنها از منابع معتبر اهل‏سنّت تقديم پويندگان حق و حقيقت مى‏نمائيم.

* * *

قال رسول اللَّه (ص): «... فتكون اوّل من يلحقنى من اهل بيتى فتقدم علىّ محزونة مكروبة مغمومة مقتولة ».

(فاطمه) اولين كسى از اهل‏بيتم مى‏باشد كه به من ملحق مى‏گردد، پس بر من وارد مى‏شود، محزون، مكروب، مغموم، مقتول...

فرائد السمطين ج 2، ص 34

* * *

قال موسى بن جعفر (ع): انَّ فاطمة (س) صدّيقة شهيده.

اصول كافى ج 1، ص 381

* * *

قال ابن عباس: إنّ الرّزيّة كُلَّ الرّزية، ما حال بين رسول‏اللَّه (ص) و بين كتابه.

مصيبت تمام مصيبت آنگاه رخ داد كه بين پيامبر (ص) و نوشتارش حائل گرديدند.

صحيح بخارى ج 1، 120

* * *

شهادت حضرت زهرا (س) واقعيتى انكارناپذير



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: شهادت حضرت زهرا (س) واقعيتى انكارناپذير,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در دو شنبه 12 اسفند 1392


آلباني وهابي:منکر خروج مهدي عليه السلام،مانند منکر اولوهيت خداوند است

آقاي آلباني-که وهابيون از او به بخاري دوران ياد مي کنند-در کتاب سلسله الاحاديث الصحيحه درباره کسي که عقيده به خروج مهدي عليه السلام را نداشته و منکر شود، مي گويد:
و ما مثل هؤلاء إلا کمثل من ينکر عقيدة نزول عيسى عليه السلام في آخر الزمان التي تواتر ذکرها في الأحاديث الصحيحة ،... ، و أکاد أقطع أن کل من أنکر عقيدة المهدي ينکرها أيضا ، و بعضهم يظهر ذلک من فلتات لسانه ، و إن کان لا يبين . و ما مثل هؤلاء المنکرين جميعا عندي إلا کما لو أنکر رجل ألوهية الله عز وجل بدعوى أنه ادعاها بعض الفراعنة ! " فهل من مدکر"
مثل اين ها همانند کساني است که عقيده نزول عيسي عليه السلام در آخر الزمان را - که احاديث صحيح در مورد آن به تواتر رسيده است - منکر مي شوند .... و مطمئناً و قطعا مي گويم که هر کس عقيده مهدي (عليه السلام) را منکر شود ، آن را نيز منکر مي گردد و برخي از آنها نيز اين عقيده را بر ناخواسته (بر اثر لغزش) بيان کرده اند و مَثَل تمامي اين گروه منکر -خروج مهدي عليه السلام-در نزد من همانند کسي است که اولوهيت خداوند متعال را انکار نمايد همانند ادعاي برخي از فراعنه. پس آيا پند گيرنده اي هست؟
سلسله الاحاديث الصحيحه آلباني ج4 ص 43 مکتبه المعارف


:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: آلباني وهابي:منکر خروج مهدي عليه السلام،مانند منکر اولوهيت خداوند است,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در دو شنبه 12 اسفند 1392


معيارها در تشكيل خانواده

معيارها در تشكيل خانواده

امام خميني(قدس سره) مي فرمايد: از چيزهايي كه سزاوار است انسان به آن اهتمام ورزد، اين است كه در صفات كسي كه مي خواهد با او ازدواج كند، نظر بيندازد و بررسي كند.



:: موضوعات مرتبط: جنس مخالف، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: معيارها در تشكيل خانواده,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در جمعه 4 بهمن 1392


دانلود بسیارقشنگ



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: دانلود بسیارقشنگ ,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در جمعه 27 دی 1392


تکنیک های موفقیت تربیت فرزند

تکنیک های موفقیت

تربیت فرزند

وقتی صحبت از تربیت فرزند می شود، ذهن ها، مهم ترین نکته را، در نوع رفتار با فرزند می بینند. البته نوع رفتار بسیار مهم می باشد، ولی نکاتی که در صفحات ناخوانده ی برخی کتاب ها دیده می شوند، چیزهای عمیق تر و بیش تر از این را هم در خود دارند.



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: تکنیک های موفقیت تربیت فرزند,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در جمعه 27 دی 1392


علل گریز جوانان از نماز

علل گریز جوانان از نماز

مهم‌ترين هدف دشمن، تضعيف اعتقادات،‌ ايجاد شك و ترديد در بين جوانان، انهدام ايمان،‌ تقوا و غيرت و... مي‌باشد كه يكي از اصلي‌ترين نشانه‌گيريهاي آنها رغبت‌زدايي جوانان نسبت به فرايض ديني، از جمله: اهتمام به نماز و حضور در مساجد مي‌باشد.



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: علل گریز جوانان از نماز ,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در جمعه 27 دی 1392


منشور امام صادق‏ علیه‏ السلام به مبلغان

منشور امام صادق‏ علیه‏ السلام به مبلغان

بدون شناخت زمان و موقعیت، هرگز امر تبلیغ، به سامان نمیرسد و میزان خطاها و اشتباهات به مراتب فزونی خواهد یافت...



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: منشور امام صادق‏ علیه‏ السلام به مبلغان ,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در جمعه 27 دی 1392


جايگاه اهل ذكر در كلام معصوم

جايگاه اهل ذكر در كلام معصوم

حضرت در ادامه خطبه خويش درباره جلوه هاى رفتارى ياد خداوند مى‌فرمايند:

وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لاََهْلا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلا، فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لاَبَيْعٌ عَنْهُ.



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در جمعه 27 دی 1392


از9ربیع اول چی میدانیم

از9ربیع اول چی میدانیم



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 21 دی 1392


یاامام رضا

http://zitova.ir/uploads/imam_reza05.jpg



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: یاامام رضا,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 21 دی 1392


وجود ده هزار روایت از شیعه و سنی در خصوص امامت دوازده امام

نوشتاری از آیت‌الله العظمی مظاهری

وجود ده هزار روایت از شیعه و سنی در خصوص امامت دوازده امام

حضرت آیت‌الله مظاهری در نوشتاری با استناد به کتب معتبر شیعه و سنی با تاکید بر اینکه نزدیک به ده هزار روایت از شیعه و سنی در خصوص امامت 12 نفر از اهل‌‌بیت پیامبر (ص) نقل شده است این روایات را به سه دسته تقسیم کرده است.

متن نوشتار این مرجع تقلید به مناسبت شهادت حضرت زین‌العابدین (ع) تقدیم می‌گردد.

 

* امامت دوازده امام(ع)



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: وجود ده هزار روایت از شیعه و سنی در خصوص امامت دوازده امام ,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 21 دی 1392


آثار و برکات زیارت معصومان علیهم السلام (5) «امام جواد، امام هادی، امام عسکری و امام زمان علیهم السل

حسین تربتی

آثار و برکات زیارت معصومان علیهم السلام (5) «امام جواد، امام هادی، امام عسکری و امام زمان علیهم السلام»

زیارت هر یک از حضرات معصومین علیهم السلام، آن چنان آثار و برکاتی دارد که آگاهی از آن، هر دلی را مشتاق زیارت آنان می کند، همچون زیارت امام جواد علیه السلام که برای زائرش اجری عظیم است...

 


:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: پاداش زیارت امام جواد علیه السلام,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 21 دی 1392


نکته اعتقادی سوره حمد

نکته اعتقادی سوره حمد

از «ابن عباس» نقل شده است که: حضرت امیر علیه السلام از ابتدای شب تا وقت صبح به من تفسیر سوره حمد را می فرمود و هنوز از تفسیر «باء»، «بسم الله الرّحمن الرّحیم» نگذشته بود. بعد از آن فرمود: «أنا النّقطه تحتَ الباء؛ من نقطه زیر «باء» بسم الله هستم.»

از «ابن عباس» نقل شده است که: حضرت امیر علیه السلام از ابتدای شب تا وقت صبح به من تفسیر سوره حمد را می فرمود و هنوز از تفسیر «باء»، «بسم الله الرّحمن الرّحیم» نگذشته بود. بعد از آن فرمود: «أنا النّقطه تحتَ الباء؛ من نقطه زیر «باء» بسم الله هستم.»1
این سخن عظمت آن حضرت را نشان می دهد؛ زیرا همان گونه که در روایت اول گذشت، سوره حمد عصاره تمامی کتب آسمانی است و این سوره با «بسم الله الرّحمن الرّحیم» شروع می شود و بسم الله نیز با «باء» آغاز می گردد و باء بدون نقطه معنا ندارد؛ یعنی استفاده و اطلاع بر سوره حمد و به تبع آن کتب آسمانی بدون ایمان به ولایت حضرت ممکن نیست.


پرسش و پاسخ
پرسش: در حکایات مربوط به سوره حمد دو حکایت از تأثیر این سوره بر بیماران گفته شد. سؤال این است که آیا هر کسی در هر اندازه از شأن و منزلت معنوی که باشد، می تواند به وسیله این سوره موجب شفای دیگران شود؟
پاسخ: خیر. استفاده از این سوره در شفای بیماران به عواملی بستگی دارد همچون: قدرت روحی، مقام معنوی، ایمان، اضطرار و درماندگی، شرایط زمانی و مکانی، تقدیر و مصلحت الهی و...؛ ولی در هر صورت ثواب شخص خواننده سوره محفوظ است.


مطالب جذّاب سوره حمد
1. «ابوالفتوح رازی» در تفسیر خود ده نام را برای سوره حمد ذکر می کند که عبارتند از: فاتحة الکتاب، امّ الکتاب، امّ القرآن، سبع المثانی، وافیه، کافیه، شافیه، اساس، صلوة، حمد.2
فاتحه الکتاب؛ یعنی قرآن با آن شروع می شود. امّ الکتاب؛ یعنی تمامی کتاب قرآن به آن بر می گردد. سبع المثانی: سبع؛ یعنی هفت آیه و مثانی؛ یعنی دو بار بر پیامبر نازل شده است. وافیه؛ یعنی برای فهم تمامی قرآن وفا می کند. کافیه؛ یعنی برای فهم تمامی قرآن کافی است. شافیه؛ یعنی شفا دهنده. اساس؛ یعنی اصل و پایه قرآن است. صلوة؛ یعنی دارای مضامین دعاست و حمد؛ چون این سوره با حمد شروع می شود.
از میان ده نام ذکر شده، نام فاتحه الکتاب قابل تأمل است. این واژه به شهادت تاریخ از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به این سوره اطلاق شده است؛ چون قرآن در زمان آن حضرت جمع آوری و مرتب شده و آغاز آن با این سوره بوده است، پس اینکه عده ای می گویند: قرآن کریم در زمان خلیفه اول یا دوم یا سوم جمع شده، درست نیست.3


راه کار بدست آمده از سوره حمد
محتوای این سوره - همچنان که خواهد آمد - به خداوند متعال و بعضی از صفات او اشاره می کند. همچنین به وجود خوبیها و صراط مستقیم یا بدیها، غضب شدگان و گمراهان توجه می دهد. همیشه انسان بایست از خداوند متعال هدایت به خوبیها که مظهر آن صراط مستقیم است و دوری از بدی ها که مستوجب غضب الهی و گمراهی می شود، بخواهد.


پی نوشت:
1) تفسیر کبیر منهج الصادقین، ملا فتح الله کاشانی، ج‏1، ص‏26.
2) تفسیر ابوالفتوح رازی، ج‏1، ص‏16.
3) برای مطالعه بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از همکاران، ج‏1، صص 8 - 10.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره163.



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: نکته اعتقادی سوره حمد,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 21 دی 1392


عالم درمحضرخدا



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: عالم درمحضرخدا,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 21 دی 1392


یاعلی



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: علی مولا,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 21 دی 1392


یاحسین



:: موضوعات مرتبط: عکس، امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: یاحسین :عکس ,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 3 آذر 1392


آیه تطهیر برهان عصمت امامان

آیه تطهیر برهان عصمت امامان - سید احمد خاتمی

آیه تطهیر برهان عصمت امامان - سید احمد خاتمی

«شرح زیارت جامعه کبیره» به عنوان عمیق ترین متن امام شناسی ناب شیعی محور بحث ما بود. در شماره قبل به مناسبت ایام محرم و عاشورای حسینی بحثی پیرامون مبانی عزاداری مطرح کردیم و اینک مباحث شرح زیارت جامعه کبیره را پی می گیریم.
راهنمایان به صراط خداوند :
و ادلّاء علی صراطه؛ سلام بر شما امامان معصوم که خداوند شما را به عنوان راهنمایان راهش برگزید.
ادلّا جمع دلیل به معنای راهنماست.
صراط به معنای هر راهی نیست بلکه به معنای بزرگراه است. لکن الزاماً به معنای بزرگراهی که به سوی سعادت رهنمون گردد نیست زیرا که در قرآن صراط جحیم هم آمده است:
«فاهدوهم الی صراط الجحیم؛(1) پس به راه جهنم هدایتشان کنید.»(کسانی را که به واسطه شرک و عناد و کفر ستم کرده اند.)

 



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: آیه تطهیر برهان عصمت امامان,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 3 آذر 1392


عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

امامان شیعه علیهم السلام برای اینکه نهضت خونین کربلا و محرم و عاشورا برای همیشه زنده و جاوید بماند، سعی و تلاش فراوانی نمودند و دراین راستا از پنج شیوه استفاده کردند :
1- یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش در مناسبت های مختلف، بخصوص در ایام محرم و عاشورا.



:: موضوعات مرتبط: عکس، امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 3 آذر 1392


صوم عاشورا - تبرکت به بنو امیه

صوم عاشورا - تبرکت به بنو امیه

صوم عاشورا - تبرکت به بنو  امیه - موحدی

به نام خدا
سؤال :
در زیارت عاشورا آمده: «یوم تبرکت به بنوامیه و ابن اکلة الاکباد...» یعنی روزی که بنی امیه و معاویه آن را مبارک می دانستند و بدان تبرک می کردند. بعد میگوییم این تبرک برای چه بوده؟ می گویند: از قتل حسین خوشحال بودند و این روز را جشن می گرفتند! در حالی که این کذب است. زیرا معاویه شش ماه قبل از عاشورا مرده است. چطور از قتل حسین خوشحال بوده؟
پاسخ کوتاه :



:: موضوعات مرتبط: امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: صوم عاشورا - تبرکت به بنو امیه,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 3 آذر 1392


بازتاب تفکر عثمانی در حادثه ی کربلا

بازتاب تفکر عثمانی در حادثه ی کربلا / محمدرضا هدایت پناه
چکیده
بازشناسی تفکر سیاسی - مذهبی نیروهایی که در مقابل قیام امام حسین (علیه السلام) صف آرایی کردند و به انحای مختلف در شکست آن سهیم بودند از موضوعات مهمی است که می بازتاب تفکر عثمانی در حادثه ی کربلا / محمدرضا هدایت پناه
چکیده
بازشناسی تفکر سیاسی - مذهبی نیروهایی که در مقابل قیام امام حسین (علیه السلام) صف آرایی کردند و به انحای مختلف در شکست آن سهیم بودند از موضوعات مهمی است که می 



:: موضوعات مرتبط: امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: بازتاب تفکر عثمانی در حادثه ی کربلا,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 3 آذر 1392


عکس امام حسین



:: موضوعات مرتبط: عکس، امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: عکس امام حسین,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 11 آبان 1392


احادیت فضیلت گریه کردن برای امام حسین

بسم الله الرحمن الرحیم

دلهای همه خداپرستان کانون محبت حسین است شدکشته که عدل ودین نمیرداین سرشهادت حسین است

اسلام علیک یااباعبدالله

احادیت فضیلت گریه کردن برای امام حسین

قال الصادق ع من ذُکرناعِندهُ فَفاضت عیناه ولومِثل جناح الذُّبابه غَفَرالله لهُ ذُنُوبَه ولوکانت مثل زَبَدِالبحر

هرکس که مصیبت مانزداوبیان شوداشک چشمش جاری شود هرچندبه اندازه بال مگسی باشدخداوندگناهان اورااگرچه به اندازه کف دریاباشد می امرزد الملهوف ص86

امام باقر (ع) فرمود: «هر مؤمني که در سوگ حسين (ع) اشک ديده ريزد، به حدي که بر گونه‏اش جاري گردد، خداوند او را ساليان سال در غرفه‏هاي بهشت مسکن مي‏دهد».(1



:: موضوعات مرتبط: امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: احادیت فضیلت گریه کردن برای امام حسین,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 11 آبان 1392


شعر

دلهای همه خداپرستان     کانون محبت حسین است

شدکشته که عدل ودین نمیرد   این سرشهادت حسین است



:: موضوعات مرتبط: امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: یاحسین,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 11 آبان 1392


حر بن يزيد رياحي

حر بن يزيد رياحي

حرّ توبه کرد، يعني به رهبري يزيد و يزيديان پشت پا زد، و امامت حضرت حسين و پدر و جدّش (عليهم السلام) را پذيرفت، با اين که يقين داشت دست برداشتن از يزيد و روي آوردن به حضرت حسين (عليه السلام)که انقلابي کامل و جامع در حيات او بود، به قيمت کشته شدنش تمام مي شود.

او توبه کرد و در کاروان نور قرار گرفت و مدال اولياء اللهي و اصفياء اللهي و احباء اللهي را به سينه جان گرفت، و جزء انصار دين و انصار رسول اللّه و اميرالمؤمنين و فاطمه زهرا و امام مجتبي و حضرت سيد الشهداء (عليهم السلام)شد.

بر ما واجب است اگر در گذشته عمر آلوده بوديم همانند حرّ از رهبري هوا و هوس و شهوات و اميال و بت بي جان و جاندار دست برداريم، و به رهبري امام معصوم گردن نهيم تا به سعادت دنيا و آخرت و آزادي از خزي دنيا و عذاب آخرت برسيم.

حرّ با اين که از فرماندهان لشگر يزيد بود و اجير بني اميه، ولي در برخورد با حضرت حسين (عليه السلام) در دو مرحله ادب نشان داد، و همين ادب که بارقه الهي است، براي او زمينه ساز توبه و انابه و جبران گذشته و روشني آينده تا ابد شد.

اوّل، امام به وقت ظهر به مؤذّن خود ـ حجّاج بن مسروق ـ فرمود: اذان بگو. امام به حرّ فرمود: آيا نمازت را به همراه ياران خود خواهي خواند؟ حرّ گفت: نه، بلکه نماز را با تو مي خوانم.

به هر حال با هزار گونه ملاحظات و حيثيّات مبارزه، بايد خود و هزار نفر را به اين گونه تواضع رهبري نمايد.

اين ادب بارقه اي است از توفيق و منشأ توفيق نيز خواهد شد، چيرگي بر نفس، توانايي هاي تازه به تاز



:: موضوعات مرتبط: امام حسین، کشکول، مذهبی، داستان، ،
:: برچسب‌ها: حر بن يزيد رياحي,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 11 آبان 1392


نصيحت به دشمن خويش

نصيحت به دشمن خويش

در اين هنگامه حسين (ع) شتر خويش را خواست، چون آوردند، بر آن سوار شد و رو به دشمن با صداي بلند فرمود: اي مردم عراق! (فرياد او بگونه‏اي بود که بيشتر آنان مي‏شنيدند)، پس گفت: اي مردم! سخنم بشنويد، و شتاب مکنيد تا شما را اندرز دهم به آنچه حق است و بايد من به شما برسانم! عذر خويش را بر شما آشکار کنم، پس اگر نسبت به من انصاف روا داشتيد، سعادتمند شويد، و اگر انصاف نداديد، با هم بينديشيد و تصميم خود را بگيريد تا پس از آن، کار شما برايتان اندوه و نگراني پيش نياورد، سپس آنچه مي‏خواهيد درباره من انجام دهيد و هيچ ملاحظه‏اي نکنيد، زيرا به راستي ولي و صاحب اختيار من، آن خدايي است که قرآن را فرود آورد و اوست که صالحان و نيکان را سرپرستي مي‏کند.

امام آنگاه خداي را سپاس گفت و او را ستايش کرد و به آنچه شايسته بود از وي ياد کرد و بر آخرين فرستاده خدا و ملائکه و پيامبران درود فرستاد. سخنانش به گونه‏اي بود که هرگز شنيده نشده است که سخنوري پيش و يا پس از وي در گفتار، بليغ‏تر از او باشد. پس از آن فرمود:

اما بعد، پس نسب و خاندان مرا بسنجيد و بنگريد که من کيستم؟ آنگاه بخود آييد و خويشتن را سرزنش کنيد، پس از آن ببينيد که آيا کشتن من و دريدن پرده حرمتم براي شما شايسته است؟

آيا من پسر و دختر پيامبر شما و فرزند وصي او که پسر عموي پيامبر و نخستين کس از مؤمنان بود که تصديق کرد آنچه را که پيامبر از نزد پروردگارش آورده بود، نيستم؟

 



:: موضوعات مرتبط: امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: نصيحت به دشمن خويش:یاحسین,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 11 آبان 1392


چهل حديث گهربار منتخب

چهل حديث گهربار منتخب

قالَ الاْ مامُ أبُوعَبْدِاللّهِ الْحُسَيْن، صَلَواتُاللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِ:

1 - إنَّ قَوْما عَبَدُواللّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُالتُّجارِ، وَإنَّ قَوْما عَبَدُوااللّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُالْعَبْيدِ، وَإنَّ قَوْما عَبَدُوااللّهَ شُکْرا فَتِلْکَ عِبادَةٌ الْأحْرارِ، وَهِيَ أفْضَلُ الْعِبادَةِ.(1) .

ترجمه:

فرمود: همانا، عدّه اي خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوي بهشت عبادت مي کنند که آن يک معامله و تجارت خواهد بود.

و عدّه اي ديگر از روي ترس خداوند را عبادت و ستايش مي کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از ارباب باشد.

و طائفه اي هم به عنوان شکر و سپاس از روي معرفت، خداوند متعال را عبادت و ستايش مي نمايند؛ و اين نوع، عبادت آزادگان است که بهترين عبادات مي باشد.

2 - قالَ عليه السّلام: إِنَّ أجْوَدَالنّاسِ مَنْ أعْطي مَنْ لا يَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَي النّاسِ مَنْ عَفي عَنْ قُدْرَةٍ، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.(2) .

ترجمه:

فرمود: همانا سخاوتمندترين مردم آن کسي است که کمک نمايد به کسي که اميدي به وي نداشته است.

و بخشنده ترين افراد آن شخصي است که - نسبت به ظلم ديگري با آن که توان انتقام دارد - گذشت نمايد.

صله رحم کننده ترين مردم و ديد و بازديد کننده نسبت به خويشان، آن کسي ست که صله رحم نمايد با کسي که با او قطع رابطه کرده است.

3 - قيلَ: مَا الْفَضْلُ؟ قالَ عَلَيْهِ السَّلامَ: مُلْکُ اللِّسانِ، وَ بَذْلُ الاْ حْسانِ، قيلَ: فَمَا النَّقْصُ؟ قالَ: التَّکَلُّفُ لِما لا يُعنيکَ.(3) .

ترجمه:

از حضرت سؤال شد کرامت و فضيلت در چيست؟ در پاسخ فرمود: کنترل و در اختيار داشتن زبان و سخاوت داشتن، سؤال شد نقص انسان در چيست؟ فرمود: خود را وا داشتن بر آنچه که مفيد و سودمند نباشد.



:: موضوعات مرتبط: امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: چهل حديث گهربار منتخب,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 11 آبان 1392


گریه ی همه ی کائنات بر حسین بن علی علیه سلام

ابن قولویه با سند خویش از امام باقر علیه السلام روایت می کند که فرمود:
انس و جن و پرندگان و حیوانات بر حسین بن علی علیه السلام گریه کردند تا آنجا که اشکشان جاری شد.  [1] .
نیز به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:
چون حسین بن علی علیه السلام شهید شد، آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه و هر چه در آنها و میان آنها و روی آنهاست، همچنین بهشت و جهنم و همه ی  آفریده های خدا و آنچه دیده می شود و دیده نمی شود، بر آن حضرت گریه کردند.   [2] .
شیخ طوسی با سند خویش از حسین بن ابی فاخته نقل می کند:



:: موضوعات مرتبط: امام حسین، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: یاحسین :مظلوم,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در شنبه 4 آبان 1392


مداحی اباصالح

Mirzaei.MP3 - 2.0 MB

http://uplod.ir/xtng0w6qfosr/Mirzaei.MP3.htm

[URL=http://uplod.ir/xtng0w6qfosr/Mirzaei.MP3.htm]Mirzaei.MP3 - 2.0 MB[/URL]

Mirzaei.MP3 - 2.0 MB http://s6.uplod.ir:182/d/2k27lvwk4hvhuf6tdwpz3y3rv2pn2eupfixztrfrviigeuvmzzagztgn/Mirzaei.MP3



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: دانلود,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در پنج شنبه 2 آبان 1392


مناظره شیخ مفید با عمر بن خطاب

مناظره شیخ مفید با عمر بن خطاب

 

در قرآن در آیه 40، سوره توبه می‌خوانیم:

«الاّ تَنْصُروُهُ فَقَدْ نَصَرهُ اللهُ اِذْ اَخْرَجَهُ الَّذینَ كَفَروُا ثانِیَ اثْنَیْنِ اْذْ هُما فی الْغارِ اِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لاتَحْزَنْ اِنَّ اللهَ مَعَنا فَاَنْزَلَ اللهُ سَكِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ اَیَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها ...؛ اگر پیامبر ‌ـ صلّی‌ الله علیه و آله ـ را یاری نكنید، خداوند او را یاری خواهد كرد (همانگونه كه در سخت‌ترین ساعات، او را تنها نگذارد) آن هنگام كه (در جریان هجرت) كافران او را (از مكه) بیرون كردند، در حالی كه دومین نفر بود (و یك نفر همراه او بیش نبود) در آن هنگام كه آن دو، در غار بودند، و او به همسفر خود می‌گفت: غم مخور، خدا با ما است، در این موقع خداوند آرامش خود را بر او(پیامبر) فرستاد، و با لشگرهایی كه آن‌ها را نمی‌دیدند او را تقویت نمود.»

علمای اهل تسنّن، ‌این آیه را كه از دلائل معروف فضائل ابوبكر می‌دانند، ‌و ابوبكر را به عنوان «یار غار» خوانده، و برای تأیید خلافت او به آن تكیه می‌نمایند،‌ و شعرای آن‌ها با یادآوری همین عنوان، او را می‌ستایند، مثلاً سعدی می‌گوید:

ای یار غار سیّد و صدّیق و راه‌بر                                 مجموعه فضائل و گنجینه صفا

مردان قدم به صحبت یاران نهاده‌اند                            لیكن نه هم‌چنان كه تو در كام اژدها(1)

اكنون با توجه به مطلب فوق به مناظره زیر كه از شیخ مفید(ره) نقل شده توجه كنید:

علّامه طبرسی در كتاب احتجاج و كراجكی در كنزالفوائد، از شیخ ابوعلی‌ حسن‌بن‌محمد رِقی، نقل می‌كنند كه شیخ مفید(ره) فرمود: شبی در خواب دیدم گویا به راهی می‌روم، ناگاه چشمم به جمعیّتی افتاد كه به دور مردی حلقه زده بودند، و آن مرد برای آن‌ها قصه می‌گفت، پرسیدم آن مرد كیست؟ گفتند: «عمربن خطّاب» است.

من نزد عمر رفتم دیدم مردی با او سخن می‌گوید، ولی من سخن آن‌ها را نمی‌فهمیدم، سخنانش را قطع كرده و به عمر گفتم: بگو دلیل بر برتری ابوبكر، در آیه غار (ثانی اثنین اذهما فی الغار ...) چیست؟

عمر گفت: شش نكته‌ای كه در این آیه وجود دارد بیانگر فضیلت ابوبكر است.

آنگاه آن شش نكته را چنین برشمرد:

1ـ خداوند در قرآن (آیه 40/ توبه) از پیامبر ـ صلّی‌ الله علیه و آله ـ یاد كرده، و ابوبكر را دومین نفر قرار داده است (ثانِیَ اثْنَیْن).

2ـ خداوند در آیه فوق، آن دو (پیامبر و ابوبكر) را در كنار هم، در یك مكان یاد كرده‌،‌ و این بیانگر پیوند آن دو است (اِذْ هُما فِی الْغارِ).

3ـ خداوند در آیه مذكور، ابوبكر را به عنوان صاحب (رفیق) پیامبر ـ صلّی‌ الله علیه و آله ـ یاد نموده كه حاكی از درجه بالای ابوبكر است (اِذْ یقول لِصاحِبِهِ)

4ـ خداوند از مهربانی پیامبر ـ صلّی‌ الله علیه و آله ـ به ابوبكر خبر داده، آنجا كه طبق آیه مذكور،‌ پیامبر به ابوبكر می‌گوید وَ لا تَحْزَنْ؛ «غمگین نباش.»

5ـ پیامبر ـ صلّی‌ الله علیه و آله ـ به ابوبكر خبر داده كه خداوند یاور هر دوی ما به طور مساوی،‌ و مدافع ما است (اِنَّ اللهَ مَعَنا).

6ـ خداوند در این آیه از نازل شدن سكینه و آرامش به ابوبكر خبر داده ‌است، زیرا پیامبر ـ صلّی‌ الله علیه و آله ـ همیشه دارای آرامش بود و نیازی به فرود آمدن آرامش نداشت (فَاَنْزَلَ اللهُ سَكِینَتَهُ عَلَیْهِ).

این شش نكته از آیه مذكور، بیانگر برتری ابوبكر است، كه برای تو و دیگران قدرت بر ردّ آن نیست.

شیخ مفید(ره) می‌گوید: من به او گفتم: براستی حقّ رفاقت با ابوبكر را ادا كردی،‌ ولی من به یاری خدا به همه آن شش نكته پاسخ می‌دهم، مانند باد تندی كه در روز طوفانی، خاكستری را می‌پراكند، و آن این است:

1ـ‌‌‌‌‌‌‌ دومین نفر قرار دادن ابوبكر دلیل فضیلت او نیست زیرا مؤمن با مؤمن، و همچنین مؤمن با كافر، در یك‌ جا قرار می‌گیرند، وقتی كه انسان بخواهد یكی از آن‌ها را ذكر كند می‌‌گوید دوّمین آن دو (ثانی اثنین).

2ـ ذكر پیامبر ‌ـ صلّی‌ الله علیه و آله ـ و ابوبكر در كنار هم، نیز دلالتی بر فضیلت ابوبكر ندارد، زیرا ـ چنان ‌كه در دلیل نخست گفتیم ـ در یك‌ جا جمع شدن، دلیل بر خوبی نیست، چه بسا مؤمن و كافر در یك ‌جا‌ جمع می‌شوند، چنانكه در مسجد پیامبر ‌ـ صلّی‌ الله علیه و آله ـ كه شرافتش از غار ثور بیشتر است، مؤمن و منافق و ... می‌آمدند و در آنجا كنار هم اجتماع می‌كردند، از این رو در قرآن (آیه 36 و 37/ معارج) می‌خوانیم:

«فَمالِ الَّذِینَّ كَفَروُا قِبَلَكَ مُهْطِعِینَ ـ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ: این كافران را چه می‌شود كه با سرعت نزد تو می‌آیند، ‌از راست و چپ، گروه گروه.»

و هم‌چنین در كشتی نوح‌(علیه‎السلام)،‌ هم پیغمبر بود و هم شیطان و حیوانات، پس اجتماع در یك مكان،‌ دلیل فضیلت نیست.

3ـ اما در مورد مصاحبت، این نیز دلیل فضیلت نیست، زیرا مصاحب به معنی همراه است، و چه بسا كافر با مؤمنی همراه باشد، چنانکه خداوند در قرآن می‌فرماید:

«قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ اَكَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ...: دوست(با ایمان) او (ثروتمند مغرور و بی‌ایمان) كه با او به گفتگو پرداخته بود، گفت: آیا به خدائی كه تو را از خاك آفریده كافر شدی؟» (كهف ـ 37)

4ـ اما این ‌‌كه پیامبر(صلی‌ الله علیه و آله) فرمود: «لاتَحْزَنْ»؛ (محزون مباش) این دلیل خطای ابوبكر است نه دلیل فضیلت او،‌ زیرا حزن ابوبكر، یا اطاعت بود یا گناه، اگر اطاعت بود، پیامبر(صلی‌ الله علیه و آله) از آن نهی نمی‌كرد، پس گناه بود كه پیامبر‌(صلی‌ الله علیه و آله) فرمود: «اِنَّ الله مَعَنا»؛ (خدا با ماست) دلیل آن نیست كه منظور هر دو باشند، بلكه منظور شخص پیامبر‌ به تنهایی می‌باشد، و پیامبر از خودش تعبیر به جمع می‌كند،‌ چنانكه خداوند در قرآن از خود با لفظ جمع یاد كرده و می‌فرماید:

«اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ «ما ذكر(قرآن) را فرو فرستادیم، و ما قطعاً آن را نگهبانیم.» (حجر/ 9)

6ـ اما این ‌كه گفتی سكینه و آرامش بر ابوبكر نازل شده، با ظاهر سیاق آیه،‌ مخالف است، زیرا سكینه بر آن كس نازل شد كه طبق قسمت آخر آیه، لشكر نامرئی خدا به یاری او شتافت، كه پیامبر‌ اکرم باشد، اگر بخواهی بگویی هر دو (سكینه و یاری لشكر نامرئی) برای ابوبكر بود، باید پیامبر‌(صلّی‌ الله علیه و آله) را در این ‌جا از نبوّت خارج سازی، پس آرامش بر پیامبر فرود آمد، زیرا او در این مورد(در غار) تنها كسی بود كه شایستگی آرامش داشت، ولی در قرآن در مورد دیگر كه هر دو آمده است،‌ چنانكه در قرآن (آیه 26/ فتح) می‌خوانیم:

«فَاَنْزَل اللهُ سَكِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤمِنِینَ»؛ «خداوند آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان فرو فرستاد.»

بنابراین اگر به این جمله (آیه غار) برای رفیقت استدلال نكنی بهتر است.

شیخ مفید گوید: او (عمر) دیگر نتوانست، پاسخ مرا بدهد، و مردم از دورش پراكنده شدند، و من از خواب بیدار شدم.(2)

 

منبع : سايت تبيان



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: مناظره شیخ مفید با عمر بن خطاب,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 30 مهر 1392


منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت

منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت

  • با توجه به اينکه در تمامي منابع معتبر شيعه واقعه غدير به طور کامل همراه با وقايع قبل و اتفاقات بعد از آن ذکر شده است از ذکر منابع شيعه در زمينه سند واقعه غدير خودداري کرده و صرفا منابع اهل سنت را ذکر کرديم.
  • براي جستجوي بيشتر مي توانيد به کتاب" الغدير" علامه اميني مراجعه کنيد.
  1. اخبار اصفهان: ج1ص107و235.ج2ص227.
  2. اخبارالدول وآثارالاول:ص102.
  3. أربعين الهروي:ص12.
  4. أرجح المطالب:ص36و56 و58 و67 و203 و338 و339 و389 و581-545 و681 .
  5. الارشاد: ص420.
  6. أسباب النزول:ص135.
  7. أسد الغابه:ج1ص308و367.ج2ص233.ج3ص92و93و274و307و321.ج4ص28.ج5ص6و205و208.
  8. الامامه و السياسه:ج1 ص109.
  9. أنساب الاشراف:ج1 ص156.
  10. البدايه و النهايه:ج5 ص208-213و227و228-ج7ص338و344-349.
  11. بلاغات النساء:ص72.


:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: منابع و اسناد واقعه غدیر یا بخش هایی از آن در کتب اهل سنت,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 30 مهر 1392


غدیربزرگترین عید



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: غدیربزرگترین عید:حدیث امام صادق,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 30 مهر 1392


متن کامل خطبه غدیر

 اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي عَلا في تَوَحُّدِهِ وَ دَنا في تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ في سُلْطانِهِ وَعَظُمَ في اَرْكانِهِ، وَاَحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلْماً وَ هُوَ في مَكانِهِ وَ قَهَرَ جَميعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ،

حَميداً لَمْ يَزَلْ، مَحْموداً لايَزالُ (وَ مَجيداً لايَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعيداً وَ كُلُّ أَمْرٍ إِلَيْهِ يَعُودُ).

بارِئُ الْمَسْمُوكاتِ وَداحِي الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضينَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائكَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلي جَميعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلي جَميعِ مَنْ أَنْشَأَهُ.

يَلْحَظُ كُلَّ عَيْنٍ وَالْعُيُونُ لاتَراهُ.

ستايش خداي را سزاست كه در يگانگي اش بلند مرتبه و در تنهايي اش به آفريدگان نزديك است؛ سلطنتش پرجلال و در اركان آفرينش اش بزرگ است. بى آنكه مكان گيرد و جابه جا شود، بر همه چيز احاطه دارد و بر تمامي آفريدگان به قدرت و برهان خود چيره است.

همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگي او را پاياني نيست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامي امور به سوي اوست.

اوست آفريننده آسمان ها و گستراننده زمين ها و حكمران آن ها. دور و منزه از خصايص آفريده هاست و در منزه بودن خود نيز از تقديس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزوني بخش آفريده ها و نعمت ده ايجاد شده هاست.

به يك نيم نگاه ديده ها را ببيند و ديده ها هرگز او را نبينند.



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: متن خطبه غدیر,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 30 مهر 1392


الحمدلله الذی جعلنامن المتمسکین به ولایت امیرالمومنبن



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: الحمدلله الذی جعلنامن المتمسکین به ولایت امیرالمومنبن:علی :مولا:مذهبی,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 30 مهر 1392


غدیر خم



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، طنز، ،

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 30 مهر 1392


عکس غدیر



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: غدیر:علی بنرغدیر:یاعلی :غدیریه,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 30 مهر 1392


خدا

بندگي ما و خدايي خدا

خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است. 
بنده: خدايا! خسته ام! نمي توانم. 
خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان. 
بنده: خدايا! خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم…
خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان.
بنده: خدايا سه رکعت زياد است.
خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا! امروز خيلي خسته ام! آيا راه ديگري ندارد؟ 
خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله.
بنده: خدايا! من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد! 
خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله.
بنده: خدايا هوا سرد است! نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم.
خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم.
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد.
خدا: ملائکه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده.
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بيدار کرديم، اما باز خوابيد.
خدا: ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست.
ملائکه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود! 
خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو، نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد.
ملائکه: خداوندا نمي خواهي با او قهر کني؟ 
خدا: او جز من کسي را ندارد…شايد توبه کرد…
بنده ي من تو به هنگامي که به نماز مي ايستي من آنچنان گوش فرا ميدهم،
که انگار همين يک بنده را دارم و تو چنان غافلي که گويا صد ها خدا داري!

------------------
منابع:
1. Radsms.com

برگرفته شده از نرم افزار قصه های ماندگار - موسسه رایافرهنگ قرن

 



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، داستان، ،

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در پنج شنبه 25 مهر 1392


عدالت و لطف خدا

عدالت و لطف خدا 

 

زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟

داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.

سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟

زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .

 

هنوز سخن زن تمام نشده بود که ...

در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند: ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى.

حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، داستان، ،

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در پنج شنبه 25 مهر 1392


صلوات

صلوات



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: صلوات,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 23 مهر 1392


گفتاري ازآيت اللّه جوادى آملى‏ غدير، روز يأس كفّار و اكمال دين‏

 


گفتاري ازآيت اللّه جوادى آملى‏
غدير، روز يأس كفّار و اكمال دين‏

يكى از مراحلى كه قرآن يأس كفار را اعلام مى‏كند روز غدير است. زيرا هنگامى كه مشركان مشاهده كردند مردى كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پيامبر در ميان مسلمانان بى‏نظير بود به عنوان جانشينى آن حضرت انتخاب شد و از مردم براى او بيعت گرفت، يأس و نااميدى نسبت به آينده اسلام آن‏ها را فرا گرفت و دريافتند كه اين دين و آئين ريشه‏دار و پايدار است.

غدير يكى از روزهاى بسيار مهم در تاريخ زندگى پيامبر اسلام(ص)، بلكه مهمترين حادثه در تاريخ اسلام است.


:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، غدیر، امامت پژوهی، ،
:: برچسب‌ها: گفتاري ازآيت اللّه جوادى آملى‏ غدير, روز يأس كفّار و اكمال دين‏ :امامت,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 23 مهر 1392


چهل حديث درباره غدير

 

چهل حديث درباره غدير

سال دهم هجرت كه مسلمانان همراه پيامبر اكرم(ص) مراسم حج را به پايان رساندند و آن سال، بعدا «حجة الوداع‏» نام گرفت، پيامبر اكرم(ص) عازم مدينه گرديد. فرمان حركت صادر شد. هنگامى كه كاروان به سرزمين «رابغ‏» در سه ميلى جحفه كه ميقات حجاج است، رسيد امين وحى در مكانى به نام «غديرخم‏» فرود آمد.

مقدمه

سال دهم هجرت كه مسلمانان همراه پيامبر اكرم(ص) مراسم حج را به پايان رساندند و آن سال، بعدا «حجة الوداع‏» نام گرفت، پيامبر اكرم(ص) عازم مدينه گرديد. فرمان حركت صادر شد. هنگامى كه كاروان به سرزمين «رابغ‏» در سه ميلى جحفه كه ميقات حجاج است، رسيد امين وحى در مكانى به نام «غديرخم‏» فرود آمد. آيه:«يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس‏».نازل شد كه اى پيامبر، آنچه از طرف خدا فرستاده شده، به مردم ابلاغ كن. اگر اين كار را نكنى، رسالت‏خود را تكميل نكرده‏اى و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد كرد. سوره مائده، آيه دستور توقف در آن مكان صادر شد. همه مردم ايستادند. وقت ظهر هوا، بشدت گرم بود. پيامبر اكرم(ص) نماز ظهر را با جماعت‏خواند سپس در حالى كه مردم دور او را گرفته بودند، بر روى نقطه بلندى كه از جهاز شتران برپا شد، قرار گرفت و با صداى رسا خطبه خواند و سپس فرمود: «مردم نزديك است من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤوليد». 

سپس مطالبى گرانبها بيان كرد و فرمود: «من دو چيز نفيس در ميان شما به امانت گذاردم، يكى كتاب خدا و ديگرى عترت و اهل بيت من، اين دو هرگز از هم جدا نشوند. مردم بر قرآن و عترت من پيشى نگيريد و در عمل به آنها كوتاهى نورزيد كه هلاك مى‏شويد». 

در اين هنگام دست على(ع) را گرفت و او را بلند كرد و به همه مردم معرفى نمود، سپس فرمود: «سزاوارتر بر مؤمنان از خود آنان كيست؟ همگى گفتند: خدا و پيامبر او داناترند». 

پيامبر اكرم(ص) فرمود: «خدا، مولاى من و من، مولاى مؤمنانم و من بر آنها از خودشان اولى و سزاوارترم‏». 

بعد فرمود: « من كنت مولاه فهذا على مولاه‏اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و... » 
«اى مردم هركس من مولاى اويم، على مولاى اوست، خداوندا كسانى را كه على را دوست دارند، دوست بدار و كسانى كه او را دشمن دارند، دشمن دار و...» 

سپس فرشته وحى نازل شد و آيه «اليوم اكملت لكم دينكم...» را نازل فرمود و آن روز در تاريخ اسلام جاودانه و حماسه‏ساز شد. 

آرى غدير، روز حماسه جاويد، روز ولايت، روز امامت، روز وصايت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضايت و صراحت‏شناخته شد. روز نعمت، روز شكرگزارى، روز پيام رسانى، روز تبريك و تهنيت، روز سرور و شادى و هديه فرستادن، روز عهد و پيمان و تجديد ميثاق، روز تكميل دين و بيان حق، روز راندن شيطان، روز معرفى راه و رهبر، روز آزمون، روز ياس دشمن و اميدوارى دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزى كه پيروان واقعى مكتب حيات‏بخش اسلام آن را گرامى مى‏دارند و به همديگر تبريك مى‏گويند. 
از احاديث بر مى‏آيد كه ائمه: آن روز را جشن مى‏گرفتند و در آن روز مراسم ويژه‏اى داشتند، شبيه مراسمى كه ما ايرانيان امروز در عيد نوروز داريم. از فياض بن محمد طوسى نقل شده: روز غدير به حضور امام هشتم(ع) رسيد. ديد گروهى از افراد ويژه در خدمت‏حضرت هستند كه امام آنان را براى افطار در خانه‏اش نگهداشت و به منزل آنان غذا و لباس و كفش و انگشتر و هداياى ديگر فرستاد و آن روز وضع او و اطرافيان او كاملا عوض شده بود و فضائل آن روز را براى آنان يادآورى مى‏كرد. (بحار الانوار، 97: 112، ح 8. ) 

غدير در قرآن 

اليوم اكملت لكم دينكم‏و اتممت عليكم نعمتى‏و رضيت لكم الاسلام دينا. مائده: 3. 
امروز (روز غدير خم) دين شما را به حد كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را بعنوان دين براى شما پسنديدم. 

فصل اول 

جايگاه عيد غدير در مكتب 

1- عيد خلافت و ولايت 
روى زياد بن محمد قال: دخلت على ابى عبد الله(ع) فقلت: للمسلمين عيد غير يوم الجمعة والفطر والاضحى؟ قال: نعم، اليوم الذى نصب فيه رسول‏الله(ص) اميرالمؤمنين(ع). مصباح المتهجد: 736. 

زياد بن محمد گويد: بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم: آيا مسلمانان عيدى غير از عيد قربان و عيد فطر و جمعه دارند؟ امام(ع) فرمود: 
آرى، روزى كه رسول خدا(ص) اميرمؤمنان(ع) را (به خلافت و ولايت) منصوب كرد. 

 



:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: چهل حديث درباره غدير,

ادامه ی مطلب

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در سه شنبه 23 مهر 1392


شهادت امام باقرعلیه السلام

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 21 مهر 1392


پس از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ چه كسی افضل امت است.
vمناظره حسيني قمي با عالم سني حسینی قمی: اصولا از نظر عقلی و وجدانی این مطلب مورد قبول همگان است كه كسی باید پس از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ زمام امور مسلمین را به دست بگیرد كه از غیرخود به احكام اسلام آگاهتر باشد و افضل از سایرین باشد. عالم سنی: آری ما نیز به این مطلب معترفیم. حسینی قمی: اكنون بگو پس از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ چه كسی افضل امت است. عالم سنی: برخی از علمای اهل تسنن قائل به برتری ابوبكر شده‌اند ولی برخی دیگر و خود من معتقدیم كه علی ـ علیه السلام ـ برترین صحابه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌باشد. حسینی قمی: با این وصف چرا افضل را رها كرده‌ای و از مفضول پیروی می‌كنی؟ آیا این كار عاقلانه است؟! عالم سنی: فرمایش شما متین است و لكن خداوند خواست كه در امر خلافت، مفضول بر فاضل مقدم شود، چنان كه یكی از علمای ما، به نام ابن ابی الحدید در مقدمه كتاب مشهورش كه شرحی است بر نهج البلاغه سیدنا علی می‌گوید: «الحمدلله الّذی قَدّمَ المفضول علی الفاضل»؛ سپاس خدایی را كه مفضول (ابوبكر) را بر فاضل (علی ـ علیه السلام ـ) مقدم داشت. حسینی قمی: آقا چرا كم لطفی می‌كنید! توبه كنید از این كه این امور را به خداوند نسبت دهید. روح و جان قرآن و روایات انبوهی، ما را به امامت امام علی ـ علیه السلام ـ بعد از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ هدایت می‌كند. و ادعای شما را صریحاً رد می‌كند. مگر نه این است كه قرآن می‌فرماید: «أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدی إِلاَّ أَنْ یُهْدی؟ فَما لَكُمْ كَیْفَ تَحْكُمُونَ»؛[1] آیا كسی كه هدایت به حق می‌كند برای پیروی شایسته‌تر است یا آن كسی كه خود هدایت نمی‌شود مگر این كه هدایتش كنند. شما را چه می‌شود؟ چگونه داوری می‌كنید؟ و نیز رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است: «مَن تَقَدَّمَ عَلَی المُسْلِمینَ وَ هُوَ یَری اَنَّ فیهِمْ مَن هُوَ اَفْضَلُ مِنهُ، فَقَد خَان اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمِنینَ»؛[2] كسی كه بر مسلمانان پیشدستی كند با این كه در میان آنها كسی را كه برتر از اوست می‌نگرد، چنین كسی قطعا به خدا ورسولش و به انسانهای مؤمن خیانت نموده است. شما را به خدا قسم، برای ساختن منزل خود از معمار درجه یك استفاده می‌كنید یا از معمار درجه دو. و یا جهت تحصیل علم نزد استاد باسواد می‌روید یا كم سواد؟!! عالم سنی با حالت خجالت زده سر خود را به زیر انداخت. حسینی قمی: بنابراین خداوند كه عادل و عالم است هرگز مفضولی مانند ابوبكر را بر «اَصْلَح و اَوْرَع» آن هم كسی مانند امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ كه در تقوی و علم و اجتهاد، و هجرت و انفاق مال و... یگانه است در امر مهم خلافت مقدم نمی‌كند. و نسبت دادن این قبیل امور به خداوند قطعاً كفر است.[3] پی نوشت: [1] . یونس، 35. [2] . الغدیر، ج 7. [3] . مناظرات علمی، سید علی حسینی قمی، ج 2، ص 155.

:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، غدیر، ،
:: برچسب‌ها: پس از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ چه كسی افضل امت است, ,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در چهار شنبه 17 مهر 1392


مناظره دانشجو شيعي با استاد دانشگاه اردن درباره تعدادامامان
مناظره دانشجو شيعي با استاد دانشگاه اردن دانشجو: یكی از اساتید دانشگاه شریعت اردن، به نام دكتر خالد نوفل برای تدریس به آن دانشگاه می‌آمد من از دانشجویان او بودم و به مذهب تشیّع اعتقاد داشتم، و در كلاس درس او شركت می‌نمودم، او در فرصت‌های مناسبی بر اثر تعصّبی كه در مذهب خود (تسنّن) داشت، نسبت‌های ناروایی به تشیّع می‌داد، روزی در مورد جانشینان رسول اكرم‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ كه «دوازده نفر» هستند با او به بحث و گفتگو نشستم، بشنوید و قضاوت كنید: استاد: اصلاً ما در كتاب‌های حدیث،‌چنین حدیثی نداریم كه پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ فرموده باشد، خلفای من، دوازده نفر هستند! و چنین حدیثی از ساخته‌های تو است. دانشجو: اتّفاقاً در كتاب‌های اصیل اهل تسنّن در موارد متعدّد با تعبیرات گوناگون، چنین حدیثی ذكر شده است به عنوان نمونه: در چندین كتاب حدیث نقل شده پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ فرمود: «اَلْخُلَفاءُ بَعْدِی اِثْنا عَشَرَ بِعَدَدِ نُقَباء بَنِی اِسْرائِیلَ وَ كُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ»: «خلفای بعد از من دوازده نفرند، به تعداد نُقَباء بنی‌اسرائیل و همه آن‌ها از قبیله قریش می‌باشند»[1] بنابراین براساس مدارك و كتاب‌های مورد اعتماد شما، این حدیث آمده است. استاد: به فرض این كه این حدیث مورد قبول باشد، به نظر شما (شیعیان) این دوازده نفر، چه كسانی هستند؟! دانشجو: طبق ده‌ها، بلكه صدها روایتی كه به ما رسیده، نام آن‌ها عبارت است از: 1ـ امیرمؤمنان علی‌بن‌ابیطالب ‌ـ‌علیه السّلام‌ـ 3ـ حسن بن علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ 2ـ حسین ‌بن‌ علی‌ـ‌علیه‌ السلام‌‌- 4ـ علی‌بن‌الحسین «زین العابدین»‌ـ‌علیه السّلام‌ـ 5ـ محمّد‌بن‌علی «الباقر»‌ـ‌علیه السّلام‌ـ 6ـ جعفر‌بن‌محمّد «الصّادق» ـ‌علیه السّلام‌ـ 7ـ موسی بن جعفر «الكاظم» ـ‌علیه السّلام‌ـ 8ـ علیّ‌بن موسی «الرّضا» ـ‌علیه السّلام‌ـ 9ـ محمّد بن علی «الجواد» ـ‌علیه السّلام‌ـ 10ـ علیّ بن محمّد «الهادی» ـ‌علیه السّلام‌ـ 11ـ حسن بن علی «العسكری»ـ‌علیه السّلام‌ـ 12ـ حجّهبن الحسن ،‌امام زمان حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شما تصدیق كردید، كه رسول خدا‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ فرموده است: «خلفای من دوازده نفر از قریش هستند»، شما از من پرسیدید كه این دوازده نفر كیانند، و من نام دوازده امام از علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ تا حضرت مهدی‌(عج) را برای شما برشمردم، اینك من از شما می‌پرسم، به نظر شما این دوازده نفر كیانند؟ استاد: از این دوازده نفر می‌توان چهار خلیفه اصلی (ابوبكر، عمر، عثمان و علی) را نام برد، سپس حسن‌ـ‌علیه السّلام‌ـ و معاویه و ابن‌زبیر و عمر‌بن‌عبدالعزیز (كه 8 نفر می‌شوند) و ممكن است مهدی عبّاسی (سوّمین خلیفه عبّاسی) را نیز بر این‌ها افزود. و شاید بتوان طاهر عبّاسی را نیز افزود، به طور خلاصه از نظر ما این دوازده نفر، مشخّص نیستند و سخن علمای ما در این‌باره، پراكنده و سردرگم و گوناگون است. دانشجو: پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ در «حدیث ثِقْلَیْن» كه مورد قبول همه مسلمانان است فرمود: «اِنّی تَرَكْتُ فِیكُمُ الْثِقْلَینِ: كِتابَ اللهُ وَ عِتْرَتِی، اَهْلَ بَیْتی...»: «من‌ میان شما دو چیز گرانقدر را می‌گذارم‌، كه عبارتند از: 1ـ كتاب خدا (قرآن) ،‌2ـ عترت من كه اهل بیت من می‌باشند، كه اگر به این دو تمسّك نمودی، هرگز گمراه نخواهید شد». روشن است كه عمر و ابوبكر و عثمان و افرادی مانند ابن‌زبیر، و عمر‌بن‌عبدالعزیز و مهدی عباسی،‌از عترت و اهل بیت رسول خدا‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ نبودند، بنابراین چرا در مورد دوازده خلیفه پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ سردرگم باشیم، با این كه بر اساس حدیث ثِقْلین آن‌ها از عترت پیامبرند، و با عقیده شیعه در مورد دوازده امام (از حضرت علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ تا امام مهدی ـ علیه السّلام ـ) تطبیق خواهد كرد. استاد: به من فرصت بده تا در این مورد، بیش‌تر تحقیق كنم، فعلاً پاسخی كه قانع كننده باشد به نظرم نمی‌آید. دانشجو:بسیارخوب،امیدوارم‌ با تحقیقات خود، مشخّص كنید كه این دوازده نفر خلیفه رسول خدا تا روز قیامت كیانند؟ ولی پس از مدّتی استاد با دانشجو ملاقات كرد، و از تحقیقات خود براساس عقیده اهل تسنّن، موضوع مشخّص را نیافته بود![2]پی نوشت: [1] . صحیح مسلم، كتاب الاماره، ج 4، ص 482 (ط دارالشّعب) ـ‌‌مسند احمد، ج 5، ص 86‌‌- 89 ـ90 و 92ـ مستدرك صحیحین، ج 4،‌ص 501ـ مجمع هیثمی،‌ج 5، ص 190 و ... [2] . یكصدو یك مناظره، محمد محمدی اشتهاردی. ص 276.

:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: مناظره دانشجو شيعي با استاد دانشگاه اردن درباره تعدادامامان,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در چهار شنبه 17 مهر 1392


یاجوادایمه



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: یاجوادایمه:عکس:شهادت,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 14 مهر 1392


یاجوادایمه



:: موضوعات مرتبط: عکس، کشکول، ،
:: برچسب‌ها: یاجوادایمه:عکس:شهادت,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 14 مهر 1392


ازامام جوادعلیه سلام بیاموزیم
مقدمه انسان، يك موجود اجتماعى است و بدون ارتباط با افراد جامعه، هرگز نمى تواند به مراحل رشد، كمال و سعادت برسد. و در اين زمينه موفقيت انسان در گرو جلب دوستى ديگران است. به اين سبب، هر كسى در اين جهان دوست دارد تا در دل انسانها نفوذ كرده، طرف مقابل را با خود هم رأى و هماهنگ كند؛ زيرا براى موفقيت در يك تعامل اجتماعى، بهترين گزينه و روش، همان نفوذ در دل افراد جامعه و فتح دل آنان است. رمز توفيق پيشوايان دينى ما، به ويژه رسول مكرم اسلام صلى الله عليه وآله نيز در ارتباط قوى و تنگاتنگ اجتماعى با مردم نهفته است. آن گراميان براى نيل به اهداف آسمانى و مقدس خويش تلاش مى كردند تا دل و جان مخاطبان را تسخير كنند و ارزشها و معارف الهى - انسانى، بهتر و عميق تر در وجود مخاطبانشان جاى گير شود. به همين دليل، قرآن كريم در ميان آن همه معجزه ها، كرامتها و فضيلتها، انگشت اشارت را به سوى اين رمز، نشانه مى رود و بالاترين پيروزى رسول خداصلى الله عليه وآله را نفوذ آن بزرگوار در دلهاى مردم مى داند. قرآن مجيد درباره مهم ترين راز موفقيت آن جناب مى فرمايد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ»؛(1) «به بركت رحمت الهى، در برابر مردم، نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب و در كارها با آنان مشورت كن؛ اما هنگامى كه تصميم گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توكل كن؛ زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد.» در اين آيه شريفه، نكته هايى كليدى در توفيق ارتباط با مردم به چشم مى خورد كه براى همه انسانها، به ويژه مبلّغان اسلامى و كسانى كه با عموم مردم سر و كار دارند از ضروريات است. برخى از اين نكته ها عبارت اند از: 1. نرمى و مهربانى؛ 2. اجتناب از تندى و خشونت (مگر در مراحل آخر كه ديگر راهى نمانده باشد و به قول حافظ: آخِرُ الدَّوا اَلْكَىْ)؛ 3. عفو و بخشش؛ 4. نظرخواهى و مشورت؛ 5. طلب آمرزش از خداوند براى طرف مقابل؛ 6. قاطعيت و ترديد نداشتن در هدفهاى مقدس؛ 7. توكل و اعتماد به فضل و رحمت بى پايان الهى؛ 8. و... . مهم ترين رمز توفيق رسول خداصلى الله عليه وآله و امامان معصوم عليهم السلام، در صيد دلهاى پاك و مستعد را مى توان در ويژگيهاى خاص آنان در تعامل با مردم جستجو كرد. اوصاف برجسته و ويژگيهاى زيباى آنان در معاشرت با ديگران، دلهاى پاك و روانهاى سالم را به سوى آنان متمايل مى ساخت؛ زيرا آن گراميان، شايسته ترين انسانهاى عصر خود بودند. آرى، مهم ترين رمز توفيق رسول خداصلى الله عليه وآله و امامان معصوم عليهم السلام، در صيد دلهاى پاك و مستعد را مى توان در ويژگيهاى خاص آنان در تعامل با مردم جستجو كرد. اوصاف برجسته و ويژگيهاى زيباى آنان در معاشرت با ديگران، دلهاى پاك و روانهاى سالم را به سوى آنان متمايل مى ساخت؛ زيرا آن گراميان، شايسته ترين انسانهاى عصر خود بودند. به اين سبب، حقيقت جويان و سعادت طلبان عالم كه وجدانى آگاه و عقلى پويا و فطرتى ناب داشته و دارند - بدون در نظر گرفتن آيين و اعتقادات خود - با مطالعه زندگى، رفتار و سيره رسول خداصلى الله عليه وآله و ائمه اطهارعليهم السلام از عمق جان، مشتاق آشنايى و معرفت با ايشان مى شوند و در موارد بسيارى، مطالعه سيره و اخلاق پيشوايان دينى، آنان را به سوى حق و حقيقت رهنمون مى شود. با توجه به نكات فوق، در اين فرصت از شيوه هاى امام نهم عليه السلام در ارتباط قوى با مردم، سخن خواهيم گفت و رازهاى توفيق اجتماعى را در سيره و سخن حضرت جوادعليه السلام بررسى مى كنيم. به اين اميد كه اين سلوك معنوى در دل و جانمان رسوخ كند و راه و روش آن بزرگوار در زندگى اجتماعى، چراغ را همان باشد. عفو و گذشت عفو و بخشش از صفات پسنديده اى است كه در وجود هر كس باشد، نشانه كمال اوست و ديگران نيز علاوه بر محبت قلبى، به ديده احترام به او مى نگرند. امام جوادعليه السلام كه كامل ترين انسان عصر خويش بود، در اين وادى، گوى سبقت را از ديگران ربود و اسوه بارز مردم در مقام عفو و بخشش بود. آن گرامى، حتى درباره مخالفان سرسختِ خود نيز، عفو و گذشت داشت. حكيمه قرشى از بانوان صالح دوران آن امام(2) مى گويد: بعد از شهادت آن حضرت، نزد امّ فضل، دختر مأمون و همسر امام عليه السلام رفتم تا به او در اين مصيبت، تسليت بگويم. او چنان ناراحت و محزون بود كه سخنانش با ناله و گريه هاى شديد همراه بود.من مقدارى با او سخن گفتم و وى را آرام كردم. سپس درباره كرامت، اخلاق ستوده، شرافت، بزرگوارى و اخلاص حضرت جوادعليه السلام گفتگو كرديم. در ميان سخن، ام فضل گفت: «آيا مى خواهى از موضوع شگفت انگيزى كه فوق تصور است و در ميان من و آن حضرت اتفاق افتاد برايت بگويم» با تعجب گفتم: «اين داستان چه بوده است؟!» دختر مأمون گفت: از وقتى با حضرت جوادعليه السلام زندگى مشترك آغاز كردم، همواره غيرت نشان مى دادم و مراقب حركت و رفتار وى بودم كه مبادا همسر ديگرى داشته، يا درصدد تجديد فراش باشد؛ حتى گاهى سخنانى را كه از وى مى شنيدم در دل، به شك و ترديد مى افتادم و بسا اين وسوسه ها و تصورات مرا وادار مى كرد كه نزد پدرم، شكوه و گلايه كنم؛ اما پدرم مرا به آرامش دعوت مى كرد و مى گفت: «دخترم! او را تحمل كن و با همسرت مدارا داشته باش، او پاره تن رسول خداست.» تا اينكه روزى نشسته بودم. دخترى وارد شد و بر من سلام كرد. گفتم: «تو كيستى؟» او گفت: «من دخترى از نسل عمار ياسر و همسر ابوجعفر، محمد بن على امام جوادعليه السلام هستم.» با شنيدن اين خبر، چنان آشفته خاطر شدم كه قادر به كنترل خود نبودم. وقتى او از نزد من بيرون رفت، بلند شدم و نزد پدرم رفتم و گزارش واقعه را برايش شرح دادم. مأمون به شدت مست بود و به طور كامل، هوش از سرش پريده بود. وى با شنيدن خبر، چنان برآشفت كه از غلامش شمشير خواست و در حالى كه به شدت خشمگين بود، با شمشير برهنه به سوى منزل امام جوادعليه السلام حركت كرد. او ضمن حركت مى گفت: «به خدا قسم، او را مى كشم!» وقتى چنين ديدم گفتم: «انالله و انا اليه راجعون؛ من با همسرم چه كردم؟!» او رفت و من همچنان به خود مى پيچيدم و به صورت لطمه مى زدم. تا اينكه به اتاق امام جوادعليه السلام وارد شد. او با شمشير حمله كرد و پشت سر هم، ضربات شمشير را بر بدن وى وارد مى كرد تا اينكه بدنش را قطعه قطعه كرد و سپس از اتاق بيرون آمد. من هم در حال اضطراب و پريشانى، پشت سر او مى دويدم. شب را تا صبح نخوابيدم. فرداى آن شب، نزد پدرم رفته، گفتم: «پدر مى دانى ديشب چه كردى؟» گفت: «نه، چه كردم؟!» گفتم: «تو ديشب ابن الرضاعليه السلام را به قتل رساندى و او را با شمشير، قطعه قطعه كردى!» برق از چشمانش پريد و بيهوش شد. پس از مدتى به حال خود آمد و به من گفت: «واى بر تو! چه مى گويى؟» گفتم: «بله، به خدا سوگند! تو در حال مستى و با عصبانيت تمام به اتاق ابن الرضاعليه السلام رفتى و با شمشير او را به قتل رساندى!» پدرم به شدت مضطرب و درمانده شد. سپس ياسر خادم را صدا زد و گفت: «واى بر تو! اين دخترم چه مى گويد؟» او گفت: «دخترت راست مى گويد.» در اين حال با دست به سينه و صورت خويش مى كوبيد و مى گفت: «انالله و انا اليه راجعون. به خدا قسم بيچاره شديم و به مهلكه گرفتارى افتاديم و تا آخر عمر رسوا شديم.» بعد گفت: «ياسر تو برو و خبرى بياور، عجله كن! چيزى نمانده است كه من قالب تهى كنم.» ياسر رفت و به سرعت برگشت و با خوشحالى گفت: «مژده باد! من رفتم. حضرت جوادعليه السلام را ديدم كه صحيح و سالم در حال مسواك زدن بود. سلام كردم و گفتم: اى پسر رسول خدا! دوست دارم اين پيراهن خود را به من هديه دهى تا در آن نماز بخوانم و به آن تبرك جويم. هدفم از اين عمل، آن بود كه به بدن او نگاه كنم و آثار شمشير را ببينم. بدن او را ديدم، چنان سالم و سلامت بود كه ذره اى اثر زخم شمشير در آن مشاهده نمى شد.» مأمون گريه كرد و گفت: «اين حادثه براى عبرت گرفتن اولين و آخرين كافى است. ياسر! برخى حركاتم را به ياد مى آورم كه ديشب چگونه با غضب شمشير به دست گرفتم و به اتاق او رفتم؛ اما موقع برگشت را هرگز به ياد نمى آورم. خدا اين دختر را لعنت كند. نزد ابن الرضاعليه السلام برو و سلام مرا برسان و بيست هزار دينار هم برايش ببر» و هداياى ديگرى نيز براى امام فرستاد. ياسر نزد حضرت رفت و هدايا را تقديم داشت. امام به آنها نظر انداخت، تبسم كرد و گفت: «اى ياسر! آيا عهد بين او و پدرم و بين من و او اينگونه بود كه با شمشير بر من هجوم بياورد؟ آيا او نمى داند كه من ياورى و مدافعى (بى همتا) دارم كه مرا حمايت مى كند و از گزند حوادث مصون مى دارد؟» ياسر گفت: «سرورم! اى پسر رسول خدا! اين عتاب و سرزنشها را رها كن. به خدا قسم و به جدت رسول الله صلى الله عليه وآله سوگند! كه او نمى داند و كارهايش از سر عقل و انديشه نيست و جايگاه خود را در روى زمين نمى شناسد. او نذر مهمى در راه خدا كرده است؛ عهد كرده است كه پس از اين، هرگز شراب نخورد و مست نشود؛ زيرا زمينه هاى نفوذ شيطان را در وجودش هموار مى كند. اى پسر پيامبر! هر گاه شما نزد او آمديد در اين زمينه چيزى نگوييد و بر او عتاب نكنيد.» امام جوادعليه السلام با كمال بزرگوارى، تمام گذشته ها را به فراموشى سپرد و همسرش و مأمون را عفو كرد و فرمود: «اتفاقاً تصميم من هم همين بود.» سپس آن حضرت، لباسهايش را پوشيد و همراه تعدادى از مردم، نزد مأمون رفت. مأمون با چهره اى گشاده از آن حضرت استقبال كرد و آن بزرگوار را در كنارش نشانيد. (3) ساده زيستى از عواملى كه در تعامل با مردم، رهبران بزرگ را محبوب قلبها مى كند، ساده زيستى و دل نبستن به مظاهر دنيوى و مفاخر آن است. امام جوادعليه السلام به پيروى از پدران بزرگوار خود هرگز به تشريفات ظاهرى و تجملات، علاقه نشان نمى داد، زرق و برق دربار خلفاى عباسى در آن زمان براى بسيارى از مردم، فريبنده و جذاب بود؛ اما امام، هرگز خود را به تشريفات دنيوى نيالود و به اين دليل، دلبر و محبوب ديگران بود. حسين مكارى در اين باره مى گويد: وقتى امام جوادعليه السلام در بغداد بود، به آن شهر سفر كردم. وقتى به دربار خليفه رفتم، امام را در يك زندگى مرفه و در نهايت جلال و تشريفات ملاحظه كردم. در دلم گفتم: «امام محمد تقى عليه السلام با اين زندگى عالى و مجلل، ديگر به آن زندگى ساده در مدينه بر نمى گردد. چه كسى از غذاهاى لذيذ و زندگى تشريفاتى و مجلل و راحت دست مى كشد و به زندگى ساده بر مى گردد؟!» همين كه اين افكار به ذهن من خطور كرد، ديدم آن بزرگوار سر به زير انداخت. بعد از اندكى سر بلند كرد و در حالى كه از ناراحتى، رنگ صورت مباركش زرد شده بود به من فرمود: «يَا حُسَيْنُ خُبْزُ شَعِيرٍ وَ مِلْحُ جَرِيشٍ فِى حَرَمِ رَسُولِ اللَهِ اَحَبُّ اِلَىَّ ممَّا تَرَانِى فِيهَا؛ اى حسين! نان جو با نمك نيم كوب در حرم رسول خداصلى الله عليه وآله نزد من بهتر است از آنچه كه تو در اينجا مشاهده مى كنى.» امام به حسين مكارى توضيح داد كه زندگى ساده برايش خيلى گواراتر از آن همه مظاهر دنيوى است؛ اما افسوس كه با اجبار حكومت، مجبور به سكونت در محيط اشرافى بود. آرى، براى مردان الهى، اشرافى گرى نه تنها لذت بخش نيست، بلكه آزار دهنده و غير متبوع نيز هست. (4) برخورد با هنرمندان غيرمتعهد پيشواى نهم در راستاى ايفاى نقش خطير امامت و پاسدارى از ارزشهاى الهى در مقابل منكرات و كارهاى خلاف قوانين اسلامى به پاخاست و با تمام وجود با ضد ارزشها مبارزه كرد. آن حضرت نه تنها در محافل خصوصى، بلكه در جلسات عمومى و رسمى نيز هيچ گاه به متخلفان و حريم شكنان روى خوش نشان نمى داد؛ بلكه به شدت از اعمال زشت آنان بيزارى مى جست و اگر لازم مى شد از قوه قهريه و اقتدار امامت نيز در اين زمينه سود مى جست. محمد بن ريّان مى گويد: مأمون براى خدشه دار كردن شخصيت حضرت جوادعليه السلام به هر حيله اى دست مى زد تا نقطه ضعفى در ايشان بيابد و با درشت كردن آن، مقام امامت را بشكند و با آلوده كردن آن بزرگوار به امور دنيوى، از كرامت، عظمت و هيبت آن وجود نازنين در ميان اجتماع بكاهد؛ اما تمام راهها را به روى خود بسته ديد و از اين جهت، خود را عاجز و ناتوان يافت تا اينكه ماجراى ازدواج دخترش را با حضرت پيش آورد. او به اين منظور، محفل جشنى ترتيب داد و عده اى از كنيزان ماهرو و آوازه خوان را در آن جلسه گردآورد. سپس دستور داد هر يك از آنان جامى به دست گيرند كه داخل آنها پر از گوهرهاى گران قيمت بود و در مقابل امام جوادعليه السلام صف بكشند؛ ولى حضرت به آنان هيچ توجهى نكرد. در آنجا مردى هنرپيشه، نوازنده و خواننده، به نام «مخارق» حضور داشت. مأمون، وى را براى گرم كردن مجلس فراخواند. او براى رضايت مأمون اظهار داشت: «اى امير! مطمئن باش، من به راحتى مى توانم خواسته شما را برآورم و او را به امور دنيوى و عيش و طرب وادارم.» آنگاه مرد نوازنده، مقابل امام آمد و با ندايى، همه را گرد خود جمع كرد. سپس به خوانندگى و نواختن آلات موسيقى مشغول شد، مدتى تلاش كرد؛ اما پيشواى نهم نه تنها به او توجهى نكرد؛ حتى به راست و چپ خود نيز نگاه نمى كرد. وقتى مرد نوازنده، گستاخى و بى ادبى را از حد گذراند و وجود مقدس امام را آزرده ساخت، حضرت سر را بلند كرده و به او نهيب زد: «اى ريش بلند! از خدا بترس!» همين جمله كوتاه، چنان او را مضطرب كرد كه از خود بيخود شد و آلات موسيقى از دستش افتاد و تا هنگام مرگ، ديگر نتوانست موسيقى بنوازد و از دستانش بهره ببرد. وقتى مأمون از او پرسيد: «چرا نتوانستى به كار خود ادامه دهى؟» او پاسخ داد: «وقتى ابوجعفر به من نهيب زد، چنان رعب و وحشتى بر دلم افتاد كه هيچ گاه نمى توانم آن را فراموش كنم.» (5) آن حضرت درباره امر به معروف و نهى از منكر مى فرمود: «مَنْ شَهِدَ أَمْراً فَكَرِهَهُ كَانَ كَمَنْ غَابَ عَنْهُ وَ مَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِيَهُ كَانَ كَمَنْ شَهِدَه؛((6) هر كسى در جلسه گناهى حضور داشته باشد؛ اما با آن مخالفت و آن را نكوهش كند، مانند اين است كه در آنجا حضور نيافته است و هر كس از جلسه گناهى غايب باشد؛ اما [در دل ] به آن راضى شود، همانند كسى است كه در آن حضور يافته است.» صبر و بردبارى امام نهم عليه السلام در مقابل مصائب و گرفتاريهاى روزگار بسيار شكيبا و بردبار بود. آن حضرت در مقابل حوادث سخت و پيشامدهاى ناگوار، هيچ گاه آشفته و مضطرب نمى شد؛ بلكه با اتكال به خداوند متعال به صبر و تحمل روى مى آورد؛ البته اين در صورتى بود كه مشكلات به شخص حضرت روى مى آورد؛ اما درباره اصول اسلامى و حدود الهى كاملاً در مقام دفاع برمى آمد و موضع گيريهاى اساسى و حساب شده اى به عمل مى آورد. آن بزرگوار، صبر بر مصائب را از بهترين صفات نيكمردان قلمداد كرده، مى فرمود: «الصَّبْرُ عَلَى الْمُصيِبَة مُصيِبَةٌ عَلَى الشَّامِتِ بِهَا؛(7) شكيبايى بر ناملايمات و مصائب بر شماتت كنندگان مصيب زده ناگوار است.» مردى از امام جوادعليه السلام تقاضا كرد كه وى را نصيحت كند. امام فرمود: «اگر موعظه كنم، آن را مى پذيرى و بدان عمل مى كنى؟» سائل گفت: «آرى.» امام فرمود: «صبر را تكيه گاه و پشتوانه خود در رويارويى با فقر و ناكامى قرار ده.» (8) يكى از دوستان امام جوادعليه السلام طى نامه اى از گرفتاريهاى خود به حضرت شكايت، و مصيبت خود را در مرگ فرزندش عنوان كرد. امام در پاسخ نامه اش نوشت: «اَمَا عَلِمْتَ اَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَخْتَارُ مِنْ مَالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ اَنْفَسَهُ لِيَاْجُرَهُ عَلَى ذَلِكَ؛(9) آيا نمى دانى كه خداوند عزيز و جليل از مال و فرزندان مؤمن، بهترين آن را بر مى گزيند [و از او مى گيرد] تا در مقابل آن به او پاداش عنايت كند؟!» 1) آل عمران/159. 2) در برخى نقلها نام اين بانو، حكيمه دختر امام جوادعليه السلام آمده است؛ اما از قرائن روايت برمى آيد كه او غير از حكيمه بنت الجوادعليه السلام است. منابعى كه ما به آن استناد كرده ايم، مؤيد اين مطالب است. 3) عيون المعجزات، حسين بن عبدالوهاب، قم، نشر داورى، بى تا، ص 13؛ بحار الانوار، ج 5، ص 95 و مهج الدعوات، على بن طاووس، قم، دارالذخائر، 1411، ص 37. 4) الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندى، بى جا، مؤسسة الامام المهدى عليه السلام، بى تا، ج 1، ص 381. 5) الكافى، محمد بن يعقوب كلينى، تهران، نشر اسلاميه، 1365 ش، ج 1، ص 494. 6) تحف العقول، حسن بن شعبه حرانى، قم، جامعه مدرسين، ص 456. 7) كشف الغمه، على بن عيسى اربلى، تبريز، مكتبة بنى هاشم، ج 3، ص 195. 8) تحف العقول، ص 455. 9) وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، بى جا، مؤسسه آل البيت عليه السلام، ج 3، ص 243. منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره109

:: موضوعات مرتبط: کشکول، مذهبی، داستان، ،
:: برچسب‌ها: ازامام جوادعلیه سلام بیاموزیم,

نوشته شده توسط اسماعیل بامری در یک شنبه 14 مهر 1392


:: الیس الله
:: کانال تلگرام صراط
:: بیانات رهبری درمورد ا ربعین
:: اندک اندک
:: گل ارض کربلا
:: یاحسین
:: حدیث بسیارجالب
:: یاحسین
:: یامهدی
:: دعایی که آیت الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند
:: وصیّت اخلاقی امام جواد علیه السلام به یکی از یارانش
:: مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اكثم
:: عبرت
:: اعتکاف رجبیه
:: عکس
:: ویژگی‌های ماه رجب از منظر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
:: بررسی روایت بلاذری و تهدید عمر به آتش زدن خانه فاطمه سلام الله علیها
:: احتراق بیت فاطمه سلام الله علیها حقیقت یا افسانه
:: ايه ى ولايت چند نكته و چند پرسش و پاسخ - آیت الله علی احمدی میانجی
:: زندگی امام حسن علیه السلام
:: یاحسین
:: السلام علیک یارقیه
:: یاامام رضا
:: یاعلی
:: غدیر
:: یاعلی
:: خدا رحم کند
:: یا صاحب الزمان
:: شهدا





به وبلاگ من خوش آمدید ازاین که نگاهتون به ماسپردی ممنون نظر یادتون نره




:: آبان 1395;
:: دی 1394;
:: مرداد 1394;
:: ارديبهشت 1394;
:: فروردين 1394;
:: بهمن 1393;
:: آذر 1393;
:: مهر 1393;
:: شهريور 1393;
:: مرداد 1393;
:: خرداد 1393;
:: ارديبهشت 1393;
:: فروردين 1393;
:: اسفند 1392;
:: بهمن 1392;
:: دی 1392;
:: آذر 1392;
:: آبان 1392;
:: مهر 1392;
:: شهريور 1392;
:: تير 1392;
:: خرداد 1392;
:: ارديبهشت 1392;
:: فروردين 1392;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: دی 1391;
:: آذر 1391;

آبر برچسب ها

حجاب , یاعلی , تکثیر محبت , تمرکز بر هدف , امامت نیاز همیشه انسان:یااباصااح , پول :دام , یا صاحب الزمان , برترین اعمال در ماه رمضان چیست؟ , همسرداری را از علی و فاطمه علیهماالسلام بیاموزیم , نظام خانواده در اسلام , دختر:ارتباط , گذرى بر زندگى امام اوّل حضرت على (ع ) , رمضان , قرایتی , مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اكثم ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by esmailbameri